واکنش حاج مصطفی بشلیده آزاده ایرانی به دیدن دست خط امام خمینی: خوشحالی اسرا زائدالوصف بود
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۹۹۹۲
خواهر یکی از اسرای جنگ تحمیلی به امام نامه مینویسد و تأکید دارد که «رهبر عزیز، چون تمامی اسرا و به خصوص برادرم آرزوی دیدنت را دارند ازتون خواهش می کنم در ورقهای که به همراه این نامه براتون میفرستم چند کلمهای براش (برای برادرم) بنویسید و بعد آن را به آدرس خانه ما بفرستید و ما آن را به موصل خواهیم فرستاد؛ فقط ازتون خواهش می کنم در پایان اسم خودتان را ننویسید فقط بنویسید پدر بزرگ شما».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از انتشار این نامه و پاسخ حضرت امام، گفت و گویی با مصطفی بشلیده داشتیم تا خاطره او از این نامه خواهر و پاسخ حضرت امام را بشنویم.
مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
اگر خاطرهای از نامه خواهر شما به حضرت امام و جواب امام به این نامه دارید برای ما بفرمایید.
واقعا رویداد بسیار جذابی بود. من این خط امام را به خیلی ها نشان دادم. یعنی شاید به 100 نفر از دوستانم نشان دادم؛ و خرسند میشدند و به دقت نگاه میکردند. اسرا کیسهای داشتند که وسایل خود را در آن میگذاشتند و بالای سرشان آویزان بود. هر چند روز یک بار نامه را از کیسهام بیرون میآوردم و نگاهی میانداختم. به نظرم حدود 2 سال این نامه را داشتم و بعد از داخل کیفم غیب شد. خیلی متأثر و ناراحت شدم و احتمال میدهم که یکی از دوستان زبل آن را برده باشد. والّا این نامه را نگه میداشتم و فکر نمیکنم که گم میکردم.
واکنش اسرایی که با شما در یک اردوگاه بودند، به دیدن دست خط امام چه بود؟
خوشحالی زائد الوصف و اینکه قبول نمیکردند خط امام باشد؛ ولی من به خانوادهام اطمینان داشتم. چون زیر نامه نوشته بود «پدرت»، میگفتند شاید پدرت بوده؛ گفتم پدرم سواد ندارد.
ماجرای اینکه اسرا در نامههای خود امام را «پدر» یا «پدربزرگ» مینوشتند، چیست؟
این بین اسرا معمول بود که وقتی میخواستند عرض ارادتی برسانند، از واژه «پدر بزرگ» یاد میکردند. متداول شده بود که «به پدر بزرگ من سلام برسان»، یعنی خانواده سلامشان را به امام برسانند. حتی فکر میکنم صلیب سرخ هم فهمیده بود داستان از چه قرار است.
به طور کلی محبتی که اسرا نسبت به امام داشتند را چطور ارزیابی میکنید؟ یعنی وقتی خبر یا دست خطی از امام به اسرا میرسید چه واکنشی داشتند؟
من این عواطف اسرا را در ارتحال امام میتوانم به شما بگویم. واقعا اسرا چندین روز از آسایشگاهها بیرون نمیآمدند. یعنی واقعا غربت عجیب و غریب و بهتآوری بود. این یک طرف که خیلیها گریه میکردند، و بماند که با نگهبانی برنامههایی میگذاشتند و همه شرکت میکردند. چون الآن خودم روانشناسی میخوانم، «سردرگمی روانی» غالبتر از ابزار احساسات و مثلا غم و غصه و گریه بود. واقعا این طور است. بالأخره نقطه اتکای خیلی بزرگی برای اسرا، انقلاب و کل کشور بود؛ همه دنیا و دشمنان حساب میبردند و دوستان هم علاقه داشتند. اسرایی که در بند باشند، عواطف تنیده داشته باشند و غم غصه داشته باشند، طبیعی است که لنگرگاهشان خیلی متمایل به امام میشود و فقدانش چه تأثیری دارد. ولی این نامه و این یک خط واقعا جذاب بود.
این یک جمله امام چه تأثیری در روحیه اسرا داشت؟
واقعا تعجب کردیم که امام با این همه کار چطور فرصت میکند که اینها را برای ایشان بخوانند و یا خلاصهای بگویند و ایشان مقید باشد که پاسخ بدهد. شما این را بگویید که وقتی من این نامه را گم کردم چه حالی به سرم آمد؟ واقعا نگران شدم. حدس هم میزدم چه کسی برده ولی نمیتوانستم نسبتی به او بدهم. از بچههای تهران است و هنوز دوست دارم به یک کسی بگویم به او بگوید، آیا تو این نامه را بردهای؟ چون ایشان خیلی از من اطلاع و با من ارتباط داشت.
وقتی مطلع شدید این نامه و پاسخ حضرت امام منتشر و رسانهای شده، چه حسی پیدا کردید؟
واقعا اشک به چشمان من آمد و ماندهام به خواهرانم که این نامه را نوشتهاند، چطوری منعکس کنم؟ داخل گروه خانوادگی بفرستم یا اول به خودشان بگویم؟ به عبارتی آنها شگفتزده کنم. خودم هم از جمله امام اسکرین شات گرفتم که آن را داشته باشم.
ظاهرا این نامه توسط یکی از خواهران شما به نام «رقیه» نوشته شده است.
این نام مستعار است. من دو خواهر دارم و نمیدانم کدام یک از آنها بوده است. بیشتر نامهها را خواهر بزرگم مینوشت و فکر میکنم این یکی را خواهر کوچکم نوشته باشد. منتظرم جویا شوم که کدامشان این نامه را نوشته است.
در یک جای این نامه قید شده شما در زمان اسارت نامتان را از «کیومرث» به «مصطفی» تغییر داده اید. چه شد که نام خودتان را به مصطفی تغییر دادید؟
به اسم مصطفی علاقهمند بودم. بالأخره جوان بودیم و حدود 18 سال سن داشتم و خیلیها بودیم که با تشویق دوستان اسامی که غیر اسلامی نبودند را تغییر دادیم. هنوز مادر و خانواده من را به عنوان «مصطفی» صدا میزنند و برخیها «حاج مصطفی» میگویند؛ چون حج تمتع رفتهام.
منبع: سایت جمارانمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۹۹۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به کاهش قیمت دلار در روزهای اخیر
با کاهش حدود ۱۰هزارتومانی قیمت دلار و رسیدن قیمت دلار به پایینتر از ۶۰هزارتومان، کاربران شبکههای اجتماعی در توییتهایی تحلیلهای خود را به اشتراک گذاشتند. کاربران پشتوانه کاهش قیمت دلار را اقتدار نظامی و امنیتی ایران در مواجهه با نظام سلطه دانستند. آنها همچنین از سکوت برخی از رسانهها و چهرهها که هنگام بالا رفتن قیمت دلار مدام تحلیل به اشتراک میگذارند، انتقاد کردند.
در ادامه بخشهایی از واکنشهای کاربران را مرور کردهایم:
سیدمصطفی موسوینژاد:
عدهای میگفتند افزایش نرخ دلار تا مرز ۷۰هزار تومان ربطی به تنشهای ایران و اسرائیل نداره و دولت ناتوانی خودش رو به پای این داستان داره فاکتور میکنه! دلار بازار آزاد قبل از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران: ۶۱هزار تومان! دلار بازار آزاد، امروز: ۶۱هزار تومان. قضاوت با شما!
کیان مهزاد:
کاهش قیمت دلار آن هم حدود ۱۰هزارتومان در شرایطی که برخیها میگفتند دلار تا ۸۰ و ۱۰۰ هزار تومان هم میرود واقعاً خیلی از واقعیتها را نشان میدهد. اصلیترین این واقعیتها قیمتسازی کانالهای تلگرامی است. واقعاً راهی برای رهایی اقتصاد از این کانالها نیست؟
کیمیا مظفریان:
کاهش قیمت دلار در شرایط فعلی اقتصاد کشور، فقط یک اتفاق نیست، معجزهای بسیار شگفتانگیزه که نتیجه ۱. تدبیر حکیمانه دولت و ۲. قدرت نمایی موشکی ایران در برابر اسرائیله.
حسین مردانی:
قیمت دلار کاهش پیدا میکند، اما الان خانه هم بخواهی رهن کنی، طرف با دلار ۷۰ تومانی برات فاکتور میکنه! کاهش قیمت دلار قطعاً خوشحال کننده است، اما با قیمت سازیهای کاذب هم باید برخورد شود. رها کردن بازار در شرایط جنگ اقتصادی عاقلانه نیست.
دکتر رخیده:
چرا اونایی که وقتی یه بحرانی ایجاد میشه و دلار میره بالا ثانیهای گزارش میدن و اعصاب و روان ملت رو داغون میکنن، اما الان که چند روزه دلار سیر نزولی داره و رسیده به ۶۰ چیزی نمیگن؟!
سجاد محمدی:
موشکهای ایران هم میتونه اسقاطیل رو شخم بزنه، هم میتونه قیمت دلار رو پایین بیاره. از هر طرف که نگاه کنی، دنیا دنیای موشکه.
احمد روستایی:
اقتدار امنیتی یک پشتوانه محکم برای اقتصاد است. مصادیق را در ماجرای دلار و کاهشهای این روزها دیدیم. دلاری که افسار پاره کرده بود و میرفت که به بالاتر از ۸۰ برسد حالا به پشتوانه اقتدار امنیتی ایران راه بازگشت را پی گرفته است. فهم این معادلات آیندهساز است.
محمد مهدی مصلحی:
اونایی که میگفتن «اگه ایران، اسرائیل رو تنبیه کنه دلار بالای ۷۰ تومن میشه» کجای مجلس نشستن؟! بله؛ اقتصاد، به قدرت نظامی هم بستگی داره.
محمدی ثابت:
جنگ اقتصادی امریکا علیه ما، برای تضعیف ارزش ریال است که بارها و بارها در بیان مقامات امریکایی به این موضوع تصریح شده است. #جنگ_دلار
حسن حسنخانی:
لابهلای حرفهای نادرست درباره ارز، عوامانهترین و بیاساسترین حرفی که در این سالها شنیدم این بوده: نرخ ارز درجه تب بدن بچه است! گوینده چنین سخنی قبل از تمسخر اقتصاددانان و پزشکان، خودش را مضحکه خاص و عام کرده.
کاربری با نام «احترام»:
خدا کنه قیمتها هم به همین دلار زیر ۶۰تومان برگرده. الان شما برو یک قطعه برای ماشینت بخر. طرف به مبنای دلار۷۰تومانی کشیده روی قطعه. همه هم حرفشون اینه که دلار الکی ریخته و برمیگرده. واقعاً نظارت دولت باید اینجاها پررنگ بشه.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی